عزت نفس پایین و احساس بی ارزشی
عزت نفس پایین و احساس بی ارزشی
در این مقاله به بررسی احساس بی ارزشی و علت بروز این احساس می پردازیم و سپس ارتباط آن با عزت نفس پایین را شرح می دهیم در پایان به نکته مهمی در خصوص حفظ عزت نفس، هنگام بروز احساس بی ارزشی و همچنین رهایی از احساس بی ارزشی و رسیدن به اوج عزت نفس می پردازیم. بروز این احساس نیز مانند هر احساس دیگری بصورت موقت در ما خودنمایی می کند.
احساسات را به دو دسته تقسیم می کنیم :
1. احساسات مثبت مانند آرامش، شادی، شعف، رضایت و…
2. احساسات منفی مانند غم، خشم، نگرانی، اضطراب و…
واضح است که احساس بی ارزشی در دسته احساسات منفی قرار می گیرد البته لازم است در نظر داشته باشیم که احساسات از هر نوعی که باشند در درون ما پایدار و دائمی نیستند و مانند مهمان ناخوانده به دیدار ما می آیند و می روند.
بروز احساسات باعث ایجاد رفتارهای متفاوتی در ما می شود به طور مثال وقتی غمگین هستیم کم انرژی می شویم و آرام تر از معمول حرکت می کنیم یا زانوی غم بغل می کنم و یا زمانیکه خشمگین می شویم داد و بیداد می کنیم و…
احساس بی ارزشی نیز با حضور خود در مهمان خانه دل ما باعث بروز رفتارهایی در ما می شود که در هر شخص نسبت به فرآیند زندگی اش این رفتارها متفاوت است . به طور مثال ممکن است فردی در موقعیت خاصی قرار بگیرد که احساس بی ارزشی کند و رفتاری که از خود بروز می دهد پرخاشگری باشد و فرد دیگری در همان موقعیت با داشتن احساس بی ارزشی دچار غم و اندوه شود یا حتی قهر کند و محیط را ترک کند .
به طور کلی احساسات منفی اگر در کنترل فرد نباشند باعث بروز رفتارهای منفی و احساسات مثبت برعکس می باشند. لازم به ذکر است که احساس بی ارزشی یکی از عمیق ترین و ابتدایی ترین احساسات ما انسانهاست به این دلیل که ما بسیار نارس متولد می شویم و سالها نیاز به مراقبت و نگهداری توسط والدین مان داریم همین ناتوانی باعث می شود تا در موقعیت های زیادی، احساس بی ارزشی یا اضافی بودن را تجربه کنیم.
مسلم است اکنون که راحت صحبت می کنیم و راحت راه می رویم هیچگاه به این موضوع فکر نکرده باشیم که با چه سختی و مشقتی راه رفتن و سخن گفتن را آموختیم، در بسیاری از موارد دیگر به همین روال می باشد و برای موجود نیم متری کوچک و تازه متولد شده آموختن طرز زندگی در این جهان برای زنده ماندن و بقاء بسیار دشوار است.
برای نمونه موقعیتهایی را مثال می زنیم که امکان دارد در دوران کودکی وقتیکه در این موقعیتها قرار گرفتیم احساس بی ارزشی کنیم و در ادامه زندگی این احساس را بارها با خود حمل کنیم. زمانیکه که والدین یا مراقبین خود را از دست می دهیم. زمانیکه والدین یا مراقبین به اندازه کافی به ما توجه نمی کنند.
زمانیکه جنسیت ما را به هر دلیل نمی پذیرند مثلا در خانواده ای متولد شده ایم که ترجیح میدهند پسر بدنیا بیاورند و ما دختر هستیم. زمانیکه با دیگران از نظر ظاهری یا توانمندی مقایسه می شویم. زمانیکه کتک می خوریم. زمانیکه نقص عضو یا مشکل جسمی داریم.
زمانیکه تحقیر می شویم . زمانیکه احساسات و خواسته های ما برای والدین اهمیت ندارند. زمانیکه مورد تجاورز جنسی یا جسمی قرار می گیریم. و… این موقعیتها نمونه ای از شرایطی هستند که ممکن است باعث بروز احساس بی ارزشی یا حقارت در ما شود.
نکته مهم اینکه:
موقعیت هایی که در آنها ما احساس بی ارزشی می کنیم صرفا مربوط به دوران کودکی نیستند بلکه به تمام دوران زندگی تعمیم پیدا می کنند . به طور مثال فردی که در دوران کودکی از نظر توانمندی با هم سن و سالهایش بارها مقایسه شده است وقتی در بزرگسالی همسرش او را با همسر دوستش مقایسه می کند خشمگین می شود یا در غم فرو می رود .
خبر خوب اینکه:
تا زمانی، احساسات می توانند سکان رفتار ما را به دست بگیرند که بصورت ناخودآگاه بروز پیدا کنند ولی اگر به حیطه آگاهی هدایت شوند قدرت خود را از دست می دهند . بنابراین ما ابتدا لازم است خودمان را بررسی کنیم تا به خود آگاهی برسیم که در چه موقعیتهای احساس بی ارزشی می کنیم .
تکنیک کاربردی:
روابط مهم زندگی خود را در نظر بگیرید به طور مثال رابطه با همسرتان را در نظر بگیرید و بنویسید در چه صورتی در این رابطه احساس بی ارزشی دارید . نوشتن این موارد باعث می شود هنگامی که احساس بی ارزشی کردید متوجه باشید که دلیل این احساس چیست بنابراین رفتارهای شایسته تری از خود بروز می دهید.
زن و شوهری را در نظر بگیرید:
زن زمانیکه همسرش با او صحبت نمی کند احساس منفی پیدا می کند بنابراین با عصبانیت به شوهرش هشدار می دهد که از این زندگی کسالت بار خسته شده است ولی زمانیکه از قبل می داند و بررسی کرده است تمایل دارد همسرش با او صحبت کند در غیر اینصورت احساس بی ارزشی می کند با خود فکر می کند چقدر این واکنش بچه گانه است که داد و بیداد می کنم و از همسرم می خواهم با من حرف بزند.
در نتیجه سعی می کند بالغانه رفتار کند و خودش سر صحبت کردن با همسرش را باز کند تا نیازش ارضاء شود . در پایان به این موضوع می پردازیم که احساس بی ارزشی باعث کاهش عزت نفس می شود و با انجام تکنیک بالا می توان بروز این احساس را به حداقل رساند . در ضمن تمرین کنیم به عنوان بزرگسال بالغ بتوانیم تحمل حمل این نوع از احساس را داشته باشیم تا رفتارهای بهتر و پخته تری داشته باشیم.
برای اینکار کافیست بعد از نوشتن موقعیتهایی که در آن احساس بی ارزشی دارید و زمانی که این احساس در شما بروز می کند با خود بگویید در حال حاضر احساس بی ارزشی می کنم و آن را درون خود بپذیرد همین امر سبب فروکش کردن این احساس می گردد و رفتارهای مناسب تری از شما سر می زند که نشان از خرد شماست.
دیدگاهتان را بنویسید