تقویت عزت نفس در روانشناسی و قرآن
تقویت وجود عزت نفس در روانشناسی و قرآن
گسترش واژه عزت نفس از سال 1980 شروع و منجر به ارائه دیدگاههای مختلف روان شناسی گردید زیرا از نظر علم روان شناسی، داشتن وجود عزت نفس یکی از نیازهای اساسی انسان به شمار می رود. اینکه عزت نفس به عنوان نیاز اساسی انسان برشمرده می شود به این مفهوم است که وجود عزت نفس در زندگی انسان حیاتی می باشد .
البته نه به شکل مستقیم چون ممکن است اینگونه برداشت شود که انسان بدون عزت نفس می میرد و این غیرممکن به نظر می رسد ولی بصورت غیر مستقیم کاملا درست است و انسان بدون عزت نفس می میرد یا زندگی او فقط زنده بودن است نه زندگی کردن به معنای واقعی .
چون وجود عزت نفس بر همه سطوح زندگی انسان اثرگذار است و اگر این نیاز به صورت صحیح ارضاء نشود نیازهای گسترده تری نظیر نیاز به خالقیت، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می ماند. نیاز به عزت نفس از نظر علم روان شناسی ارزیابی خود و به نتیجه رسیدن درباره خود بیان می شود.
عزت نفس در قرآن چنین تعریف می شود:
در قرآن کریم واژه عزّ 116 مرتبه، واژه العزّه 10 و عزیز 92 مرتبه به کار رفته است است که هرکدام به گونه ای ارتباطی با شکست ناپذیری دارند به این معنی که انسان با وجود عزت نفس انسانی صبور و مقاوم است. عزت نفس از مؤلفه های برگزیده انسانی است و اینگونه تعبیر می شود که انسان برای در امان بودن و سر سخت باقی ماندن در حوادث زندگی باید یک حالتِ خاصی را در خود شکل دهد. در فرهنگ دینی این حالتِ خاص عزّت نفس نام دارد.
وجود عزت نفس در قرآن کریم به صورت آشکارا بکار نرفته است، اما راجع به عناصر اصلی آن یعنی احساس ارزشمندی و کرامت انسان به وفور بحث شده است. به این آیه توجه کنید َإِنَّ الْعِزَّە لِلَّهِ جَمیعا (نساء/139 ) این آیه تمامی عزت را برای خدا دانسته است پس اگر انسان دارای روح خداوندی است و خداوند دارای همه عزتهاست پس این عزت در نهاد آدمی به سبب نفس خداوندی نهادینه شده است و وجود دارد بنابراین منشأ کرامت انسان، نفخه روح الهی در کالبد اوست.
وجود عزت نفس به صورت کلی تمام ابعاد زندگی انسانی را تحت تأثیر قرار داده است از جمله ابعاد اجتماعی ، خانوادگی، جسمانی و آموزشی رادربر می گیرد. براساس متون اسلامی و روانشناسی می توان ابعاد وجود عزت نفس را در چهار بعد بررسی کرد.
برای مطالعه مقاله بهترین شیوه های پرورش عزت نفس چیست؟ کلیک کنید
عزت نفس اجتماعی:
در بعد اجتماعی، حس ارزشمندی و کرامت در بین اجتماع و چگونگی نگاه مردم به وی ارتباط مستقیم با وجود عزت نفس دارد (کوپر اسمیت). در این مورد متون اسلامی نیز به شیوه نگاه به مردم و حس ارزشمندی بین مردم و انواع آن اشاره کرده است ومواردی چون تقوا، عمل صالح و مهمتر از همه آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند عنوان کرده است (نهج البالغه، نامه31).
عزت نفس آموزشی:
بر این اساس احساس ارزشمندی و ارزیابی فرد از آموزش خویش که در آن ملاکهای تحصیلی معیار سنجش می باشد، باعث وجود عزت نفس آموزشی می شود. مدارج علمی بالاتر در افزایش عزت نفس موثر است. اولین آیات نازل شده بر پیامبر به ارزش و علم و معرفت و قلم پرداخته است، از این رو این مهم نیز در قران بسیار مورد تاکید می باشد و مسأله ای با این اهمیت عزت نفس بالاخلق می کند.
عزت نفس خانوادگی:
این حس انعکاسی از حس ارزشمندی در خانواده است، میزان توجه به نظرات وی، محبت و ابراز علاقه به فرد و امثال اینها ارزیابی کننده عزت نفس خانوادگی می باشد. اسلام انسان عزیز را در رابطه با خانواده با حسن خلق معرفی می کند و خانواده را مهمترین رکن و اساس مودت و رحمت معرفی می کند. به همین دلیل بسیار مهم می نماید که عزت خانوادگی در انسان وجود داشته باشد.
عزت نفس جسمانی:
این مهم بر مبنای احساس رضایت فرد از وضعیت جسمی خویش می باشد، مبنای آن لاغری، چاقی، ورزشکاری، قد و امثال اینها می باشد. بنابراین اینکه فرد به تغذیه، رژیم غذایی و ورزش خود اهمیت دهد می تواند بر وجود عزت نفس وی تاثیر مثبت داشته باشد. همانگونه که میدانیم آبراهام مازلو عزت نفس را در طبقه چهارم از هرم نیازهای خود قرار داده است وی در این خصوص می گوید:
“ارضای نیاز به عزت نفس به احساساتی از قبیل اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مفید و مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد؛ اما بی اعتنایی به این نیاز موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی میشود”. علم روانشناسی دو عامل “برداشت منفی از خود” و “احساس گناه” را عامل سلب عزت نفس معرفی می کنند.
بر این اساس نظریات شناخت گرایانه افکار منفی و تلق منفی از خود را دلیل افسردگی می دانند (بک، 1967 ) افکاری که بدون هیچ پشتوانه منطقی و بدون دلیلی خاص درباره خویش برداشتی منفی را به دنبال دارد شامل گروهی از جملاتی است که در هوشیاری رخ داده و طول عمر آنها بستگی به فرد دارد. (فری، 2007) این موارد به عنوان عامل افسردگی و در نهایت سلب عزت نفس ختم می شود. عامل دیگر احساس بی ارزشی و سلب عزت نفس احساس گناه می باشد.
احساس گناه به مقدار کم باعث سلب عزت نفس نیست بلکه عاملی در جهت سامان دادن آن می باشد، ولی اگر این عامل تداوم یابد به شدت وجود عزت نفس را کاهش می دهد، این عامل باعث ایجاد نبخشیدن خود و کاهش عزت نفس می شود. آنان که عزت نفس اندکی دارند نوعی از خود کم بینی در آنها نهادینه شده است که باعث تعبیر منفی از واقعیتهای زندگی می شود، و نگاهی بدبینانه و ناامیدوارانه به آینده در آنها ایجاد می کند.
بنابراین آنچه طبق علم روانشناسی و آیات قرآن استنباط می شود این است که هر یک از ما لازم است برای بهتر زندگی کردن در ابعاد مختلف زندگی، عزت نفس خود را که مهارتی اکتسابی می باشد افزایش داده و در جهت رشد بیشتر خود گام بر داریم.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مطالب عالی بود