خودشیفتگی چیست؟ (ویژگی افراد خودشیفته)
خودشیفتگی چیست؟
در این مقاله به بررسی موارد زیر می پردازیم:
ذهنیت های یک فرد خودشیفتگی چگونه است؟
شخص مبتلا به اختلال خودشیفتگی چه علائم و نشانه هایی دارد؟
دلیل خودشیفته شدن افراد چیست و چه طرحواره هایی خودشیفتگی را موجب میشود؟
و در پایان بیان می کنیم آیا اختلال خودشیفتگی قابل درمان است یا نه؟
خودشیفتگی یکی از اختلالات روانی می باشد که علاوه به دردسر انداختن فرد مبتلا کسانی که با فرد خودشیفته در ارتباطند نیز بشدت در معرض آسیب ناشی از رفتار این بیماران هستند.
البته ناگفته نماند که افراد خودشیفته برای درمانگران خود نیز دردسر سازند و طوری رفتار می کنند که درمانگر به سختی میتواند با بیمار خودشیفته ارتباط لازم برای معالجه را داشته باشد .
در واقع افراد خوشیفته برای درمانگران چالش ایجاد می کنند بطور مثال درمانگر خود را محک میزنند و سوال را با سوال جواب می دهند طوری که چنین گمان میرود برای درمان نه بلکه برای امتحان مهارت و تخصص درمانگر مراجعه کرده است .
قسمت اول:
در مورد ذهنیتهای اختلال شخصیت خودشیفتگی بیشتر بدانیم :
طبق آنچه از تجارب بالینی نتیجه گیری شده است افراد دارای اختلال شخصیت خودشیفتگی سه ذهنیت اساسی دارند
- ذهنیت کودک تنها
- ذهنیت خود بزرگ منش
- ذهنیت خودآرامبخش بی تفاوت
بیماران خودشیفته قادر به دادوستد عشق سالم نیستند مگر در موارد استثناء مانند فرزندان خود ،
ذهنیت کودک تنها یا کودک آسیب پذیر از تله بی ارزشی و محرومیت هیجانی ناشی میشود و ذهنیت خود بزرگ منش ناشی از تله استحقاق می باشد که در واقع این تله جبران افراطی تله های محرومیت هیجانی و بی ارزشی ست و باعث میشود فرد خوشیفته هر کاری میکند به خودش حق بدهد.
احتمالا تله های محرومیت هیجانی و بی ارزشی یا نقص تا آخر عمر دست از سر افراد خودشیفته بر نمی دارد و به همین دلیل در محبت کردن نمره کمی می گیرند .
این بیماران معمولا از اینکه دیگران درکشان نمی کنند و متوجه نیازهای آنها نیستند شکایت می کنند به زبان عامیانه، خودشیفته ها برای دیگران خیری ندارند ولی معمولا از دیگران طلبکارند.
طبق آنچه گفتیم یکی از تله ها یا طرحواره هایی که باعث ایجاد ذهنیت کودک تنها در این بیماران میشود تله بی ارزشی یا طرحواره نقص و شرم است، به همین دلیل آنها وارد روابط صمیمی با دیگران نمی شوند.
در واقع در رابطه عاطفی گیج می شوند چرا که سالها ذهنیت کودک تنها در آنها تقاضای برقراری رابطه عاطفی دارد ولی به محض وارد شدن به رابطه عاطفی احساس ناخوشایندی پیدا می کنند و محبت را پس می زنند .
تله محرومیت هیجانی در این افراد آنها را به سمت روابط عاطفی ترغیب می کند ولی تله نقص یا بی ارزشی باعث کنار کشیدن شان از رابطه میشود.
چرا که نگرانند نقص وجودی شان که ناشی از تله بی ارزشی است در رابطه عاطفی بر ملا شود بنابراین می ترسند و دوری می کنند .
بیماران خودشیفته در دو پله خود بزرگ منشی و افسردگی (یا اضطراب) قرار می گیرند ، زمانیکه به معیارهای بلند پروازانه خود می رسند در پله خود بزرگ منشی و وقتی به این معیارها نمی رسند در پله افسردگی و اضطراب قرار می گیرند .
برای مطالعه مقاله چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم اینجا کلیک کنید.
ذهنیت کودک تنها در بیماران خود شیفته باعث میشود زمانیکه احساس بی ارزشی می کنند به دیگران زور می گویند و مثل بچه ها که به والدین خود زور می گویند حرف خود را به کرسی می نشانند .
بیماران خودشیفته درونا” احساس می کنند لیاقت عشق و محبت ندارند و کودک تنهای درونشان احساس می کند هیچکس دوستش ندارد به زبان ساده تر تنهایی را با گوشت و پوست خود حس کرده اند.
آنها معمولا دست به اقدامات و کارهایی میزنند که از توان و ظرفیت واقعی شان بیشتر است یعنی خود را به زحمت می اندازند تا موفقیت خود را اثبات کنند و از اینکه مبادا پیشرفت هایشان که باعث جلب توجه و احترام دیگران شده است از بین برود نگرانند.
در اختلال خودشیفتگی افراد ازاحساس معمولی بودن می رنجند و خاص بودن را می پسندد همچنین افراد خودشیفته به راحتی دیگران را مسخره می کنند .
در ذهنیت خود بزرگ منش بیماران خودشیفته بسیار خودخواهانه رفتار می کنند، خودشان را از دیگران بهتر و برتر می دانند و در ارتباطات به راحتی بد رفتاری می کنند و کمترین همدلی را با احساسها و نیازهای دیگران نشان میدهند .
همدلی به معنای توجه به احساسات و نیازهای دیگران است و بیمارن خودشیفته به خوشحالی و خوشبختی دیگران توجهی ندارند به این معنی که تلاشی برای خوشحال کردن دیگران نمی کنند .
از خصوصیات دیگر رفتاری بیماران خودشیفته میتوان به این موارد اشاره کرد
آنها کشته و مرده تعریف و تحسین دیگران هستند
با اعتماد بنفس کامل حرف میزنند.
اگر کسی از آنها انتقاد کند عصبانی میشوند و بدنبال جبران یا انتقام بر می آیند .
همیشه حق را به خودشان میدهند.
صمیمیت گریز هستند.
به دیگران زورگویی میکنند تا کنترل موقعیت را در دست داشته باشند.
نسبت به موفقیتهای دیگران احساس حسادت می کنند .
احساس خود کم بینی راحتشان نمی گذارد .
به انسانها به عنوان ابزار ارضاء نیازهای خود می نگرند.
در حالت افراطی سنگدل و ظالم می شوند.
برخی از این بیماران دچار خودشیفتگی پنهان هستند آنها از بین سه ذهنیت ذکر شده در بالا ذهنیت خود بزرگ منش را در روابط خود آشکار نمی کنند و اتفاقا چنین به نظر میرسد که مردم دار هستند ولی در اصل افرادی کینه توز هستند و در ذهنشان احساس برتری بر مردم را دارند ولی آن را نشان نمی دهند.
معمولا افراد خودشیفته وقتی تنها می شوند و یا موفق به کسب توجه یا تایید طلبی از دیگران نمی شوند از ذهنیت سوم یعنی ذهنیت خودآرامبخش بی تفاوت بصورت ناخودآگاه استفاده می کنند.
در این ذهنیت بیماران اجازه تجربه کردن هیجانات را به خود نمی دهند و خود را به این روش آرام می کنند طوریکه اگر دیگران از آنها تعریف و تمجید نکنند ذهنیت کودک تنها در آنها فعال می گردد و آنها را به قعر افسردگی و تنهایی و احساس خلا و پوچی می برد.
و در این حالت ذهن خود آرامبخش برای گریز از درد و رنج “کودک تنها” دست به کار میشود .
که در این حالت، بیماران معمولا دست به کارهای می زنند تا خود را برانگیخته کنند مثل قمار، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، سرمایه گذاریهای پر ریسک ، بی بندو باری جنسی و انجام ورزشهای خطرناک
گاهی نیز به برنامه های انزواجویانه مثل بازیهای کامپیوتری ،پرخوری ، تماشای تلوزیون یا خیال پردازی پناه می برند که زیر بنای تمام این رفتارها فرار از احساس پوچی و بی ارزشی می باشد.
در رابطه با درمان اختلال خودشیفتگی نکته قابل توجه این است که افراد خودشیفته معمولا به درمانگر مراجعه نمی کنند چون نمی پذیرند که دچار اختلال هستند .
افراد خودشیفته باعث رنجش اطرافیان خود می شوند به همین دلیل بیشتر اشخاصی که در ارتباط با این افراد هستند به درمانگر مراجعه می کنند .
اگر فرد خودشیفته به درمانگر مراجعه کند و درمانگر مهارت کافی جهت برقراری ارتباط با این فرد را داشته باشد از روشهای درمانی همچون طرحواره درمانی می توان به درمان خودشیفتگی کمک کرد.
دیدگاهتان را بنویسید